نقد نمایش نگاهم به دریاست تا کسی آب نبرد – حسن رونده

⚜️نقد نمایش “نگاهم به دریاست تا کسی آب نبرد”
???? نویسنده:رضا گشتاسب
???? کارگردان: حسن سبحانی مینابی
???? منتقد: حسن رونده
کارشناس ارشد هنرهای نمایشی
???? عشق، زندگی، جنگ و حنایی به رنگ بنفش
????دریا مظهر سخاوت است، و قاسم مظهر روزی دهنده و تقسیم کننده رزق و روزی و کریم، کرامت و بخشنده و معصوم بیگناه و پاک و در حقیقت عنصری غیر متعارف و پدیده ای هولناک به نام جنگ همه ی این معانی و مفاهیم و موضوعات را با خود متلاشی می کند. در حقیقت مفاهیم را متغیر می کند. جنگ عامل نابودی و از بین برنده ی منابع در تمامی حوزه های زندگی بشریست. و نابودی زیر ساخت های جوامع را به دنبال دارد. در مقابل جنگ دفاع شکل می گیرد؛ از هویت، سرزمین، باور ها و سرمایه های معنوی دفاع می کند.
اندیشه ی انتخاب متن از سوی حسن سبحانی قابل تقدیر است. و این اندیشه با شیوه ی اجرایی مکمل می شود. متن نمایش و شیوه ی نگارش و حتی انتخاب کارکتر ها و قصه ی موجود، تکرار نمایش “دست هایت کو مم حسن” نمایشنامه ی پیشین رضا گشتاسب را تداعی می کند. گرچه تفاوت هایی در شکل گیری اتفاقات و قصه های فرعی دریافت می شود. اما این تشابه به وضوح قابل لمس است.
شروع نمایش و روایت قصه آغازی مناسب دارد و مخاطب را درگیر خود می کند. فضا سازی تابلوها و ترکیب بندی با شیوه اجرا عجین است. موسیقی اشعار و فضای خوبی را ایجاد می کند و بخشی از روایت نمایش را به دوش می کشد.
طراحی صحنه کاربردی است و کارگردان با توجه به نیاز نمایش و فضا، تابلوهای خلق شده صحنه را طراحی کرده است.
طراحی لباس با توجه به شخصیت کاراکتر ها در راستای مفاهیم نمایش طراحی شده است و به شیوه ی اجرایی کمک شایانی می کند.
بازی بازیگران روان و قابل تقدیر است و ریتم خوبی را برای نمایش رقم می زند. پرداختن به بعضی از تابلو ها از جمله صحنه روضه خوانی کمکی به روند قصه و باز شدن مفاهیم موجود نمی کند. حذف و تغییر آن یا پرداختن با مفاهیم جدید می تواند بخش دیگری از مفاهیم ذهنی مخاطب را جوابگو باشد.
دریا و آب مظهر حیات و زندگی هستند. در نمایش سبحانی کارکرد فطری آنها متغیر شده و به عنصری مخرب و نابود کننده بدل شده اند و کارکرد حیات خود را از دست داده اند.
???? گفتم احوالت چطور است
گفت عالیست مثل حال گل
حال گل در دست چنگیز مغول
????کانون منتقدان تئاتر استان هرمزگان